تخت داماد:

عصر روز عروسی ، جوانها با ساز و دهل داماد را به حمام می بردند. در حمام سلمانی سر و صورت داماد را اصلاح میکرد و پس از استحمام ، او را با ساز و دهل و پایکوبی به خانه می آوردند. در حیاط منزل داماد دو صندلی برای داماد و ساقدوش قرار می دادند شادمانی شروع می شد. قبل از اینکه داماد روی تخت بنشیند ابتدا او را خدمت پدرش می بردند، داماد دست پدر را می بوسید و پدر صورت او را بوسیده یک پارچه از قبیل پارچه کت و شوار به عنوان خلعتی روی دوش داماد می انداخت. بعدا از جلوی صف مردان فامیل عبور کرده و دست هر یک از بزرگان را می بوسید و آنها نیز صورت او را می بوسیدند.

 

ساقدوش:

ساقدوش کلمه ای ترکی است مرکب از ساق به معنای راست و دوش به معنای طرف یا بدن که روی هم سمت راست را می دهد. ساقدوش مرد جوان ازدواج کرده ای بود که با داماد ارتباط دوستی داشت. از ابتدای مراسم عروسی تا پایان همه جا همراه داماد بود و در راه رفتن و نشستن سمت راست داماد قرار می گرفت. این مرد جوان تجربه های خود را در ازدواج را به داماد انتقال می داد  و راه و روش زندگی جدید و برخوردهای معمول در مراسم را به داماد می آموخت. بلافاصله پس از زفاف نیز همراه داماد به حمام رفته و بر میگشتند، آنگاه از هم جدا می شدند.

ینگه:

 

ینگه نیز شاید لفظی ترکی باشد، به زن سرد و گرم کشیده ای می گفتند که گرچه عروس او را می شناخت اما رابطه دوستی نداشتند ، این زن همانند ساقدوش در بسیاری از مراسم به ویژه در شب عروسی همراه عروس است و راه رسم زندگی جدید و برخورد اولیه با خانواده داماد به ویژه داماد و همچنین روش و کردار و گفتار  در مراسم را به او می آموزد. در شب عروسی رابط بین خانواده داماد  با خانواده عروس می باشد و صبح روز بعد از عروسی ، عروس را به حمام می برد.

 

آوردن عروس:

شب عروسی عده ای اطرافیان داماد به منزل عروس می رفتند. اگر منزل عروس در همان روستا بود پیاده و اگر در روستای دیگر بود عروس را سوار بر اسب می آوردند. اگر عروس پیاده بود دو نفر از محارم از دو طرف دستان او را گرفته و اگر سواره بود افراد محرم در دو طرف او قرار می گرفتند. در بین راه اسپند دود میکردند، صلوات میفرستادند ، کف میزدند. نزدیک منزل داماد جوانان برای انعام گرفتن پل می بستند به این طریق که دو جوان رو به روی هم از دو طرف خم شده و دست های یکدیگر را گرفته راه را می بستند، هنگام ورود عروس به حیاط منزل داماد، از بالای بام داماد بخشی از یک کله قند را از روی سر عروس و جمعیت به بیرون پرت میکرد. بعضی ها به عنوان اینکه عروس با خیر برکت وارد شود مقداری برنج روی سر عروس می ریختند. هنگام ورود نیز سه سینی بزرگ پر از آب را قرار میدادند و عروس به ترتیب از روز آنها رد شده و با پای خیس وارد منزل داماد میشد که علت این کار را روشنایی میدانستند یک عدد نان را به کمر عروس می بستند و قول یک هدیه را به عروس میدادند. این امر نیز نشانه روزی بود.

 

دست به دست دادن عروس و داماد:

هنگامی که همه افراد بیرون می رفتند و حجله خانه خلوت می شد ینگه دست عروس را به دست داماد میداد و از حجله بیرون میرفت. این عمل را اصطلاحا دست به دست دادن عروس و داماد می گفتند. که البته در حال حاضر این عمل را پدر عروس انجام میدهد و ینگه منسوخ شده است.