روحش شاد

 عکس مرحوم در کتابش

مراسم تشییع جنازه مرحوم سید رضا طباطبائی فر با شکوه هر چه تمام تر برگزار شد و مراسم ختم نیز در مسجد جامع گرمسار با حضور داغدیدگان انجام شد.

او مردی بود از دیار قاطول که به عشق موطن خود کتابش را منتشر کرد.


بیوگرافی مرحوم

سید رضا طباطبائی فر دوم تیر سال ۱۳۰۹ در روستای قاطول به دنیا آمد. اجدادش از سادات زواره ای اردستان بودند. پدرش در سن ۱۰ سالگی به همراه برادر از زواره به روستای قاطول مهاجرت و سکنی گزید.

وی تحصیلات مکتب خانه ای را  در روستای قاطول نزد ملا میرزا محد طاهری گذراند و با فوت آن مرحوم و تعطیلی مکتب خانه به کشاورزی در املاک پدرش مشغول شد.

در سال ۱۳۳۸ با مدرک ششم ابتدائی در وزارت بهداری مشغول به کار شد و از این سال تحصیلات خود را به صورت متفرقه ادامه داد و در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ دیپلم گردید.

نامبرده از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۸ موفق شد به صورت شبانه در دو مقطع جداگانه دانشگاهی تحصیل نماید. در سال ۱۳۵۴ به اخذ فوق دیپلم بازرگانی از انستیتو تکنولوژی بازرگانی تبریز نائل آمد و در سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ لیسانس علوم اجتماعی از دانشگاه تبریز نائل گردید. 

تا مدتها در اداره بهداشت کار میکرد تا اینکه تصمیم گرفت کتاب قاطول در گذر زمان را بنویسد....

 

خالق اثر روستای قاطول در گذر زمان به دیار باقی شتافت

ظهر امروز نویسنده کتاب روستای قاطول در گذر زمان، سید رضا طباطبائی فر، بر اثر تصادف دلخراشی در جاده سمنان- گرمسار دعوت حق را لبیک گفت. مراسم تشییع جنازه ایشان در تاریخ ۲۵/۲/۸۸ در امامزداه قاطول برگزار میگردد.

به خانواده محترم ایشان و همچنین به همه اهالی قاطول تسلیت عرض می نماییم. روحش شاد.

 


خبرهای تکمیلی در وقت معینی ابلاغ میگردد.

 

آداب و رسوم مراسم عروسی در قاطول سری دوم

 

تخت داماد:

عصر روز عروسی ، جوانها با ساز و دهل داماد را به حمام می بردند. در حمام سلمانی سر و صورت داماد را اصلاح میکرد و پس از استحمام ، او را با ساز و دهل و پایکوبی به خانه می آوردند. در حیاط منزل داماد دو صندلی برای داماد و ساقدوش قرار می دادند شادمانی شروع می شد. قبل از اینکه داماد روی تخت بنشیند ابتدا او را خدمت پدرش می بردند، داماد دست پدر را می بوسید و پدر صورت او را بوسیده یک پارچه از قبیل پارچه کت و شوار به عنوان خلعتی روی دوش داماد می انداخت. بعدا از جلوی صف مردان فامیل عبور کرده و دست هر یک از بزرگان را می بوسید و آنها نیز صورت او را می بوسیدند.

 

ساقدوش:

ساقدوش کلمه ای ترکی است مرکب از ساق به معنای راست و دوش به معنای طرف یا بدن که روی هم سمت راست را می دهد. ساقدوش مرد جوان ازدواج کرده ای بود که با داماد ارتباط دوستی داشت. از ابتدای مراسم عروسی تا پایان همه جا همراه داماد بود و در راه رفتن و نشستن سمت راست داماد قرار می گرفت. این مرد جوان تجربه های خود را در ازدواج را به داماد انتقال می داد  و راه و روش زندگی جدید و برخوردهای معمول در مراسم را به داماد می آموخت. بلافاصله پس از زفاف نیز همراه داماد به حمام رفته و بر میگشتند، آنگاه از هم جدا می شدند.

ینگه:

 

ینگه نیز شاید لفظی ترکی باشد، به زن سرد و گرم کشیده ای می گفتند که گرچه عروس او را می شناخت اما رابطه دوستی نداشتند ، این زن همانند ساقدوش در بسیاری از مراسم به ویژه در شب عروسی همراه عروس است و راه رسم زندگی جدید و برخورد اولیه با خانواده داماد به ویژه داماد و همچنین روش و کردار و گفتار  در مراسم را به او می آموزد. در شب عروسی رابط بین خانواده داماد  با خانواده عروس می باشد و صبح روز بعد از عروسی ، عروس را به حمام می برد.

 

آوردن عروس:

شب عروسی عده ای اطرافیان داماد به منزل عروس می رفتند. اگر منزل عروس در همان روستا بود پیاده و اگر در روستای دیگر بود عروس را سوار بر اسب می آوردند. اگر عروس پیاده بود دو نفر از محارم از دو طرف دستان او را گرفته و اگر سواره بود افراد محرم در دو طرف او قرار می گرفتند. در بین راه اسپند دود میکردند، صلوات میفرستادند ، کف میزدند. نزدیک منزل داماد جوانان برای انعام گرفتن پل می بستند به این طریق که دو جوان رو به روی هم از دو طرف خم شده و دست های یکدیگر را گرفته راه را می بستند، هنگام ورود عروس به حیاط منزل داماد، از بالای بام داماد بخشی از یک کله قند را از روی سر عروس و جمعیت به بیرون پرت میکرد. بعضی ها به عنوان اینکه عروس با خیر برکت وارد شود مقداری برنج روی سر عروس می ریختند. هنگام ورود نیز سه سینی بزرگ پر از آب را قرار میدادند و عروس به ترتیب از روز آنها رد شده و با پای خیس وارد منزل داماد میشد که علت این کار را روشنایی میدانستند یک عدد نان را به کمر عروس می بستند و قول یک هدیه را به عروس میدادند. این امر نیز نشانه روزی بود.

 

دست به دست دادن عروس و داماد:

هنگامی که همه افراد بیرون می رفتند و حجله خانه خلوت می شد ینگه دست عروس را به دست داماد میداد و از حجله بیرون میرفت. این عمل را اصطلاحا دست به دست دادن عروس و داماد می گفتند. که البته در حال حاضر این عمل را پدر عروس انجام میدهد و ینگه منسوخ شده است.

 

 

آداب و رسوم مراسم عروسی در قاطول سری اول

 

 

آداب و رسوم  عروسی در روستای قاطول

 

1-. مراسم عروسی:

 

مراسم عروسی در قدیم:

مراسم صحیح و شادی آفرین عروسی در روستا، هر یک به نوبه خود موجب انبساط خاطر و ایجاد همبستگی بیشتر بیم مردمی می گردید که در طول سال با کاری پر زحمت و تلاشی شبانه روزی ، جهت اداره زندگی آبرومندانه خود سرو کار داشتند و تنها در اینگونه مراسم بود که فرصتی می یافتند برای چند روز یا چند ساعتی هم که شده رنج زندگی را فراموش کرده ، در شادی زوج جوانی که آغاز زندگی جدید خود را جشن میگرفتند شرکت کنند.

 

الف_ مراسم قبل از عروسی:

هنگامی که دختری را برای پسری در نظر میگرفتند ابتندا یک راوی ( زن یا مرد) را به خانه دختر می فرستاند، در صورت تمایل نسبی خانواده عروس، مجددا یکی دو نفر از نزدیکان داماد به خانه عروس رفته و قول غیر رسمی میگرفتند. بعد از اطمینان کامل از تمایل خانواده عروس، در یک شب معین هر یک از خانواده داماد و عروس عده ای از بزرگان مرد خانواده را به خانه خود دعوت کرده و پس از صرف شام، خانواده داماد با مقداری قند به منزل عروس میرفتند. در این جمع قول گیران ابتندا فردی از بزرگان طایفه داماد موضوع خواستگاری را مطرح میکرد، پدر عروس به رسم احترام میگفت  اختیار دختر به دست فلان کس می باشد ( پدرم یا برادرم...) آن شخص نیز که از رضایت همگان خبر داشت میگفت مبارک است. در هنگام همگی به سلامتی عروس و داماد صلوات می فرستادند یا کف میزدند و مبارکباد میگفتند و با شیرینی و غیره پذیرایی کامل میشدند.

 

خرج کرد بریدن:

 

در شب قولگیران صحبت از مهریه و خرج کرد و غیره نیز می شد و با کمی چانه زدن طرفین به توافق می رسیدند، زیرا رسم بود که تمام مخارج عروسی را از برنج و گوشت تا چیزهای خرده ریز مانند نمک و قند و چای  که در خانه عروس مصرف میشد ، داماد بپردازد.

 

شیربها:

از مواردی که هنگام خرج کرد بریدن مطرح یم شد.، مقدار پولی بود که می بایست خانواده داماد به خانواده عروس به عنوان شیربها بپردازد. خوشبختانه این رسم غلط به تدریج منسوخ گردیده و اگر هم پولی هم پرداخت شود به این نام نیست.

 

قند شکنی:

طایفه داماد اعم از مرد و زن با قرار قبلی در یک شب معین به منزل عروس رفته و مراسم قند شکنی را به صورت زیر انجام میدادند:

یک نفر که مسئولیت عمومی روستا از قبیل حمامی یا سلمانی و غیره را به عهده داشت کله قندی را که از خانه داماد آورده بودند در وسط مجلس به دست گرفته بود و می گفت : با اجازه پدر و مادر عروس و با قند شکن محکم به قسمت نازک کله قند میزد و به نحوی که قسمتی از آن جدا می شد. در ایم موقع صدای حاضرین به مبارکباد و صلوات فرستادن و کف زدن بلند می شد. ( تکه جدا شده از کله قند را عرو در شب عروسی با خود به منزل داماد میبرد).

 

شال انگشتر:

در جلسه قندشکنی مادر داماد صورت عروس را بوسیده و انگشتر طلا در انگشتش میکرد. این عمل را « شال انگشتر» میگفتند.

 

مایه بران:

سه روز پس از مراسم قندشکنی ، مایه بران بود به این طریق که از سوی خانواده داماد مقداری سبزی خوردن و ماست و فتیر ( نان قندی محلی) با وسایلی مانند پارچه و طلا و غیره توسط یکی از زنان محلی به خانه عروس فرستاده می شد. مقدار قابل توجهی پنیر تازه نیز به عنوان مایه همراه با وسایل فوق می بردند.

 

اعیاد:

اگر فاصله زمانی بین قولگیران و عروسی با عیدی تقارن می یافت، به شرح زیر عمل می کردند:

- در عید نوروز لباس و شیرینی و یک وعده غذای عروس از سوی خانواده داماد فرستاده می شد.

- در عید قربان گوسفند قربانی و در عید فطر یک وعده غذا از سوی خانواده داماد به منزل عروس می بردند.

 

ارتباط عروس و داماد:

در فاصله بین قند شکنی تا عروسی هر وقت داماد به دیدن عروس می رفت، هدیه ای مانند پارچه برای عروس می برد و این  ارتباط به نسبت رسوم و عقیاد خانوادگی دو طرف فرق داشت. در برخی خانواده ها ار تباط به کلی قطع و پسر و دختر نباید همدیگرو می دیدند مگر پنهانی و دور از چشم پدر و برادر و معمولا با کمک مادر عروس. ولی در برخی خانواده ها ارتباط آزادانه بود. در اصطلاح محلی بی این ارتباط « نامزد بازی»  گفته می شد. در واقع چنانچه عقد صورت گرفته بود عروس و داماد زن و شوهر شرعی بودند و ارتباط نامزد بازی نیز شرعی بود.

 

ب- مراسم زمان عروسی:

رخت بران:

حدود یک هفته قبل از عروسی خانم های خانواده داماد در لباس عروس مقداری نقل ریخته، با قند و چای و حنا و صابون و غیره به منزل عروس می بردند. در آنجا پس از شادی و پایکوبی ، چادر عروس توسط خانمی که خیاط روستا بود بریده می شد و به او انعام میدادند و خیاط، چادر و بقیه لباسهای عروس را به منزل خود برده و میدوخت و قبل از عروسی به خانواده عروس تحویل میداد. در عروسی افراد ناشناس ، خیاط یک هفته خانه عروس می ماند و لباس عروس را می دوخت. هزینه خیاطی به عهده داماد بود.

 

تهیه هیزم عروسی:

در آن زمانها که تنها وسیله پخت و پز هیزم بود، تهیه هیز عروس ینیز در جای خود به شادی مراسم می افزود. بدین معنی که چند روز قبل از عروسی عده ای از جوانهای دوست و هم سن و سال داماد ، داوطلبانه و رایگان با تعدای حیوان بارکش و همراه داشتن مواد خوراکی و غیره که از سوی خانواده داماد برایشان تهیه شده بود به کویر جنوب گرمسار رفته و در طی یکی دو روز هیزم لازم را از گیاهان و درخچه های کویری تهیه و با مراسم خاصی به روستا می آوردند.

 

حنابندان یا حمام خلوت:

 

شب قبل از عروسی ، خانواده داماد فامیلهای نزدیک را برای شام عروسی دعوت میکردند و بعد از شام  جوانان با ساز و آواز و پایکوبی داماد را به حمام برده و به دست و پای داماد و هر یم از اطرافیان که مایل بودند حنا می بستند. هنگام بازگشت از حمام  جلوی داماد اسپند دود میکردند و سر او نقل و پول می ریختند. پس ار رسیدن داماد به منزل با شادی و پایکوبی مراسم پایان می یافت. صبح روز عروسی تعدادی از دختران عروس را با دایره و دنبک ( بدون آواز) به حمام برده و به دست و پای عروس و اطرافیان حنا می بستند و با شادی و خوشی به منزل عروس بر می گشتند.

 

مراسم عقد کنان:

عقد کنان اکثرا در روز عروسی و در منزل عروس انجام می شد. در این مجلس اطرافیان نزدیک عروس و داماد و سایر افرادی که  به اصطلاح بزرگتر به حساب می آمدند حضور داشتند. زن و مرد در اطاقهای جداگانه می نشستند.

 

مراسم مردانه:

عاقد که نقش محضر دار را ایفا می کرد در دفتر مخصوصی  ازدواج و شرایط توافق شده ازدواج را می نوشت و از داماد و عده ای از اطرافیان به عنوان شاهد امضا می گرفت. پس از تکمیل دفتر و اعلام آمادگی از سوی خانمها جهت مراسم بله گفتن ، عاقد در حالیکه خانمها پشت پرده قرار داشتند از عروس به عنوان پذیرش ایزدواج بله میگرفت  و به مجلس مردانه باز می گشت و خطبه عقد را میخواند.

 

مراسم زنانه:

بر خلاف اتاق مردانه که همگی افراد بزرگسال بودند اگثرا جمعیت رنانه را دختران جوان تشکیل می دادند. زنان بزرگتر در صدر مجلس نشسته و دخترها دور عروس حلقه زده، شادمانی و پایکوبی می کردند. این شادمانی پس از اجرای مرام بله گفتن و صیغه عقد در مجلس زنانه به اوج خود می رسید.

 

زنانی که نباید در مجلس عقد حاضر می شدند:

زن بیوه، زن هوودار، زن نازا، زنی که دو بار ازدواج کرده نباید در مجلس عقد حاضر می شدند.

 


منبع: روستای قاطول در گذر زمان/ تالیف : سید رضا طباطبائی فر

 

 

درختان یکی از باغات روستای قاطول

 

بارش باران

بعد ازظهر دیروز (۱۶ اردیبهشت) باران شدید و تگرگ در شهر گرمسار باریدن گرفت که به تبع آن کشاورزان من جمله زارعین قاطول را بسیار خوشحال کرد. باران باعث آب گرفتگی معابر نیز شد که در نوع خود کم نظیر بود.

عکسی از روستا

 

معرفی روستای قاطول

 

در این پست روستای قاطول را مختصرا برای شما معرفی میکنیم.

موقعیت جغرافیایی قاطول

 روستای قاطول از شمال به روستای چهارقشلاق، از شرق به روستای ریکان، از جنوب به روستاهای ملیجان و الله وردی آباد و از غرب به روستای کوشک و ناسار محدود می شود. این روستا در 4 کیلومتری مشرق شهر گرمسار به صورت آبادی دشتی واقع شده و جاده آسفالته که شهر گرمسار را با جهت غربی شرقی به روستاها وصل می نماید از میان املاک جنوبی آن میگذرد. قاطول جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان گرمسار است. طول جغرافیایی قاطول 23 درجه و 52 دقیقه و عرض جغرافیایی آن 12 درجه و 35 دقیقه و ارتفاع متوسط 86 متر می باشد.

آب و هوای روستای قاطول به تبعیت از آب و هوای شهرستان گرمسار خشک و از نوع آب و هوای بیابانی است. در فصل تابستان گاهی درجه حرارت به بیش از 40 درجه می رسد. نزولات جوی بسیار کم و به صورت باران است. برف کم می بارد که به علت گرمی هوا ماندگار نیست.

 

  وجه تسمیه قاطول

 به گفته دکتر سید محمد فخر طباطبائی ، قاطول واژه ای مغولی مرکب از گات و یول و به معنای « محل گذر» می باشد. گفته فوق را اظهارات مرحوم کربلایی صفرگلی که ساکن قاطول بود و در سال 1344 فوت کرده و مشهور است که 120 سال عمر کرده تایید می کند.

آن مرحوم برای آقای تیمور قاسمی که نوه اش می باشد و مرحوم عباسقلی سعیدی تعریف کرده که « من در جوانی در قهوه خانه قاطول کرد محله چای خورده ام» بنابراین با توجه به دلایل زیر محل گذر بودن معنای قاطول تقویت می شود.

1. در گذشته روستای قاطول تنها شامل کرد محله می شده و سه محله دیگر بعدها بنا گردیده است.

2. قهوه خانه جایی دایر می شود که که محل عبور مسافر باشد وگرنه در یک روستای کوچک وجود قهوه خانه مفهومی ندارد.

 روستای قاطول در لغت نامه دهخدا نیز آمده است به این مفاهیم:

 « قاطول دهی جزء دهستان ریکان بخش گرمسار، شهرستان دماوند و در 4 هزار گزی خاور گرمسار و 6 هزار گزی جنوب شوسه است. هشتصد تن سکنه دارد. آب آن از حبله رود  و محصول آن غلات، بن شن، پنبه، انجیر و شغل اهالی زراعت است.

 

قاطول؛ نام نهری است بر دجله ، مجاور قادسیه که به امر هارون الرشید بنا گردید.

قاطول نام نهری است بر بالای نهر هارون الرشید که به دستور کسری انوشیروان حفر کرده اند.

 


منبع : کتاب روستای قاطول در گذر زمان/ نویسنده: سید رضا طباطبائی فر/ ناشر: نقش بیان

پیش در آمد

قبل از پرداختن به روستای قاطول که موضوع اصلی این وبلاگ است لازم است به گرمسار که قاطول یکی از روستاهای آن است اشاره گردد.

 

موقعیت جغرافیایی گرمسار

شهرستان گرمسار در فاصله یکصد کیلومتری جنوب شرقی تهران قرار دارد. از طرف شمال به فیروزکوه و دماوند، از شرق به سمنان، از غرب به ورامین و قم و از جنوب به کاشان و اردستان محدود میشود و مشتمل بر سه شهر ، سه بخش و شش دهستان می باشد. مساحت گرمسار حدود 7970 کلیومتر مربع است. ارتفاع آن از سطح دریا 856 متر می باشد. دشت گرمسار به وسیله حبله رود مشروب میگردد که پس از جاجرود پرآبترین و دائمی ترین رود دامنه جنوبی البرز از تهران تا مشهد می باشد. جمعیت گرمسار در سر شماری سال 1375، 67847 نفر بوده است.

 پیشینه سیاسی گرمسار

دشت خوار  از روزگار قدیم به عنوان یکی از مناطق مهم سوق الجیشی مورد توجه حکومتهای وقت بوده و در تاریخ ایران باستان به نام « آری» یا خاریس از مراکز مهم دولت پارتی اشکانی نامیده شده است. حد غربی خوار یعنی ایوانکی به عنوان حد شرقی دولت ماد و حد غربی دولت پارت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و سر دره خوار نیز به عنوان دربند خزر و دروازه پیل کاسپین و همچنین دژ « استو ناوند» یا « بن هلم» در دهانه تنگه حبله رود از مناطق استراتژیک دنیای قدیم محسوب می شدند.

قرار گرفتن خوار از یک سو در مسیر جاده ابریشم و از سوی دیگر در مسیر کلیه لشکرکشی های شرق به غرب و بالعکس در طول تاریخ بر اهمیت این خطه افزوده است، زیرا شمال گرمسار به واسطه رشته کوه صعب العبور البرز و جنوب آن به خاطر وجود کویر و باتلاق های حاصل از آب رودهای متعددی از جمله حبله رود مانع بزرگی در عبور لشکرهای انبوه قدیم به شمار می آمدند.

تنها گرمسار ( خوار) با دشتی کم عرض و در عین حال هموار و حاصلخیز در زمینه عبور آسان و تهیه آذوقه سربازان و علیق حیوانات بهترین و کوتاهترین مسیر بین شرق و غرب بوده است.

 در زمان قدیم حداقل در هر قرنی یک لشکر کشی بزرگ از غرب به شرق یا برعکس انجام می شد، مدارک موجود، عبور لشکرهای ویرانگر بزرگ و تاریخی اسکندر، اعراب، مغول ، تیمور و... از دشت خوار( گرمسار) و صدمات ناشی از آن را به خوبی نشان میدهد، همچنین این منطقه دائما محل برخورد بین دولتهای پارت و ماد بوده است.

 

اولین پست

با نام و یاد خدا این وبلاگ شروع به کار میکند.

در اولین روز و در این لحظه روز معلم را به همه معلمان عزیز تبریک میگم.

 

سال‏ها گچ به دست گرفتن، رو سفيدي‏ات را در پيشگاه حقيقت به ارمغان آورده است. روز معلم گرامي باد.